چقدر موسیقی در استادیوم ها: بازی است یا نه؟
و طرفداران فقط مصرف کننده نیستند.
موسیقی و ورزش از زمان های قدیم به هم مرتبط بوده اند. و در واقع افلاطون به تنهایی این را تعریف کرده است موسیقی به عنوان دارایی اصلی روح، آن را با ژیمناستیک برای بدن مقایسه می کند. اگر بین دوره های مختلف تاریخی پرش کنیم، در می یابیم که توسعه موسیقی با اشکال مختلف حل و فصل اختلافات اجتماعی و سیاسی از طریق رویدادهای ورزشی یا حدسی نیز همراه بوده است.
در قرون وسطی، زمانی که ساختار ریتمیک تک صدایی با چند صدایی جایگزین شد که بر باروک و رنسانس تأثیر گذاشت. روح، یک بازی معمولی با توپ فرانسوی که دقیقاً در قرن یازدهم در مناطق شمالی آغاز شد و اجازه حل و فصل اختلافات ارضی را می داد و می توانست به عنوان یک سبک خشن تر از فوتبال تعریف شود. رویدادهای ورزشی آن زمان، همانطور که قبلاً ذکر شد، با سرودهای موسیقی همراه بود که جناح ها را تعریف می کرد، در خدمت حال و هوای “ورزشکار” بود و فضا را متشنج تر می کرد. ظاهرا، این ارتباط بین ورزش و موسیقی تا به امروز ادامه دارد، به طور خاص فوتبال. چگونه می توان تاثیر موسیقی بر این ورزش را انکار کرد؟ چرا که چگونه می توان منشأ تقریباً همه شعارهایی که در استادیوم ها توسط هواداران مختلف از سراسر جهان خوانده می شود را فراموش کرد؟ ما در مورد سرودهایی صحبت می کنیم که با احیای آهنگ های موسیقی معاصر یا قطعاتی از گذشته به سبک هولیگان یا اولترا ساخته شده اند و بدون کوچکترین تناقضی گواه ارتباط صمیمی بین فوتبال و موسیقی هستند.
با این حال، از این توجه، نیاز به برجسته کردن یک انحطاط است که کم و بیش تمام مراحل در ایتالیا و فراتر از آن را تحت تاثیر قرار می دهد. چیزی که همه ما می دانیم این است که مسیری که فوتبال، آگاهانه یا ناخودآگاه می گیرد، یکی است دگردیسی از ورزش، چه محبوب و چه اشرافی، به محصولی برای فروش، کالایی که در ویترین برای جذب سرمایه گذاران و مشتریان از سراسر جهان به نمایش گذاشته شده است. تقبیح این مسخ مسلماً هیچ کس را متعجب نخواهد کرد و حتی کسانی که به این شیوه جدید از درک و تجربه فوتبال عادت دارند، تحریفات را می پذیرند، می پذیرند و گاه حمایت می کنند، درخواست ها برای افزایش قیمت بلیت را می بینند، اغلب رد می شود. توسط خود کاربران رویداد
آنها باید در واقع هدفشان محافظت از خود در حوزه اقتصادی باشد، اما برعکس، تعداد کمی از انگیزه های باشگاه های فوتبال که سود را بیش از هر چیز دیگری قرار می دهند، حمایت می کنند. آنها از حمایت هواداران خود سود می برند بدون اینکه کوچکترین تردیدی از خود نشان دهد.
این خروج فوتبال از ویژگی اصلی خود به عنوان یک رویداد ورزشی و تلاش پیشرو برای خالی کردن معنای استانی آن را می توان امروز نیز خلاصه کرد. توزیع مخرب موسیقی در استادیوم ها. برای روشن بودن، هیچ کس از شنیدن یک قطعه موسیقی خوب بدش نمی آید، اما مثل همیشه، زیاده روی بد است. در واقع، غوطه ور شدن روزافزون موسیقی در رویدادهای فوتبال در طول سال ها منجر به استفاده مداوم از موسیقی شده است ضربه لحظه ای در موسساتدر نتیجه بخشهای بزرگی از آنچه باید یک آیین جمعی باشد، در کنار دیگرانی که به همان ایمان فوتبالی متعهد هستند، به رویدادی نزدیکتر به بهشت دیسکو شب شنبه تبدیل شده است.
جای تعجب نیست که تاکید بر استفاده از موسیقی در استادیوم ها باعث شده باشگاه های فوتبال استفاده از موسیقی را اجباری کنند. ملودی های دیسکو برای همراهی با یک مقصد، برای هر هواداری چه لحظه ای مقدس است که هر یک از ما احساسات خود را به شکلی کنترل نشده ابراز می کنیم، از مرزهای واقعیت فراتر می رویم و به اوج های نامحدود خلسه می رسیم؟ آنچه برای برخی از ادیان نشان دهنده بالاترین سطح تجربه عرفانی است، برای دین فوتبال در واقع هدف و آلودگی لحظه ای از خلسه جمعی است که در آن هر هواداری از مرز واقعیت عبور می کند تا با اطرافیان خود در سرخوشی کامل متحد شود. توهین آمیز محسوب شود.
برای کسانی که فوتبال را به طور واقعی تجربه می کنند، ورزشگاه فقط سرگرمی آخر هفته نیست. زمینه ای که در آن می توانید با دیگران ارتباط برقرار کنیدآگاه است که این چیزی است که او را به دومی متصل می کند همین عشق را به اشتراک بگذارید برای نماد باشگاه، همان احساس غیرمنطقی نسبت به تیمی که اغلب نماینده شهر خود است. تبدیل ورزشگاه به دیسکو با موسیقی بسیار بلند قبل از بازی یا در زمان استراحت، محدود کردن شدید فرصت معاشرت، چت و تبادل نظرات شخصی برای نود دقیقه فعلی یا آینده، محیط را مصنوعی تر می کند و حتی میل به حمایت را از بین می برد. تیم، شاید در زمین در هنگام گرم کردن قبل از بازی.
جستوجوی دلایل این دگردیسی کاری پیچیده و مفصل است، اما میتوان آن را به طور خلاصه در نیاز به انطباق با تأثیر رویکرد ایالات متحده در دنیای ورزش بازتعریف کرد: زمینه دیگری که ذهنیت سرمایهداری آمریکایی به آن پرداخته است. با منطق خود بازار بلعیده شده است. کاربرد پارادایم فوق در واقعیت فوتبال اروپا روز به روز فراگیرتر شده و در عرض چند دهه به وضعیت فعلی منجر شده است که در آن مقایسه بین تجربه در یک استادیوم آرژانتین و تجربه در یک استادیوم اروپایی، زمانی که به نظر می رسد که جستجو برای اشتیاق درونی به نفع اولی کاملاً نامتعادل باشد.
در ایالات متحده، همانطور که بارها تأکید شده است، ورزش به شکل وسیله ای برای سرگرمی برای عموم به خود می گیرد، جایی که نمایش با روح رقابت، نیاز به شادی توده ها با قوی ترین ورزشکاران جهان، نفوذ می کند. مانند مورد NBA، که در آن مرز بین سرگرمی و ورزش تا حد زیادی در طول سال ها برطرف شده است. در ایالات متحده، خانه سرمایه داری و سود بیش از همه، هیچ سنت رایجی پیرامون ورزش وجود ندارد. تا چند دهه پیش، این دیدگاه آشکارا با تصوری که ما از فوتبال در اروپا و ایتالیا داریم، به تعبیر پازولینی، جایی که توپ غلتان یک «نماینده مقدس» است و ورزشگاه مکانی است که بیشتر شبیه به به تعبیر کامو، «همه چیز دیگری انسان را خوشحال می کند».
واضح است: موسیقی نباید بر اساس معیارهای افراطی طرد شود، برعکس، یک ملودی، شاید در پایان نیمه اول یا قبل از بازی، اگر با معیارها بازتولید شود، نیز می تواند ابزار مفیدی باشد، مانند With With. با ریتم مناسب و در زمان مناسب، این می تواند به عنوان یک محرک گاه به گاه محیط عمل کند، و به ظهور یک گروه کر جدید آماده برای تکثیر در غرفه های مختلف در سراسر جهان کمک کند.
به نظر نگارنده، موسیقی در استادیوم هایی مانند استادیوم هایی که در سال های اخیر طراحی شده اند، نشانگر این موضوع است غلبه بر فوتبال و ورزشگاه به عنوان مکان نمادین تجمع و قبیله گرایی هواداران، به تدریج به شکل گاه به گاه سرگرمی تبدیل شد و از هرگونه تصور اعتقادی تهی شد. اتمیزه شدن هوادار که نمی تواند تجربیات خود را با همسایه اش به دلیل موسیقی کر کننده قبل از بازی و در حین استراحت به اشتراک بگذارد، مصادف است با بیگانگی او از ماهیت اصلی رویدادی که در آن شرکت می کند، که تجلی گروهی است. اشتیاق به تدریج تبدیل می شود رویداد انفرادی. در شرایطی مشابه، آنچه بیش از بودن در کنار دیگر هواداران و شرکت فعالانه در کنار علاقهمندان خود در زمین اهمیت دارد، ناگزیر امکانات بیشماری است که کارکنان ورزشگاه تضمین میکنند تا تجربه فوقالذکر را فراموشنشدنی کنند.
در این راستا، برای درک اینکه چگونه اکثریت قریب به اتفاق باشگاه های فوتبال مدرن، که مالکیت آنها به طور فزاینده ای به صندوق های سرمایه گذاری یا سرمایه گذاران آمریکایی سپرده می شود، به این سمت می روند، کافی است، حداقل در فوتبال ایتالیا، پرسشنامه های ارسال شده به رم را مطالعه کنیم. تماشاگران در ورزشگاه جدید
هر کسی که آزمون های فوق را دیده باشد متوجه شده است که چگونه چشم انداز افزایش قیمت بلیط و ارزیابی از مزایای فرضی که یک هوادار می خواهد و باید در طول حضور خود در ورزشگاه داشته باشد، نشان می دهد که چقدر این امر در مدیران فوتبال حاشیه ساز است. علاقه اصلی طرفداران را درک کنید: بیان عقاید و اشتیاق خود تا حد امکان مستقیم و واضح. با در نظر گرفتن این موضوع، می توانید نمونه هایی را برای یک روز کامل فهرست کنید. مثلا فکر کن اظهارات فعلی دی لورنتیسمالک ناپولی که در پیشنهاد خود برای تاسیس جدید در شهر ناپل از اشاره به یک سینما کوتاهی نکرده است، مرواریدی برای معدود خوش شانسی که بلیت کسب می کنند، مزین به صندلی های چرمی، کاملا برعکس آنچه که یک معبد باید باشد. اشتیاق احشایی
در نهایت، برای اینکه نقش یک نفرین را بازی نکنیم، شایان ذکر است که چگونه غلبه نهایی بر این قبیله گرایی قبلاً توسط دزموند موریس در کتابش توضیح داده شده است. قبیله فوتبالویژگیای که همیشه مشخصه جایگاههای استادیوم و عضویت در پایگاه هواداران بوده است، روندی مداوم و ناقص است. با این حال، نشانه ها همچنان دلگرم کننده نیستند و موسیقی با صدای کامل در امکانات، جدای از ملاحظاتی است که قبلاً ارائه شد، تنها یکی از شاخص هایی است که چشم انداز باشگاه های فوتبال امروزی را روشن می کند، مشغول خنک کردن حال و هوای شور واقعی و گاهی اوقات مبتذل از طرفداران ورزشگاه او را به یک مصرف کننده کامل تبدیل کنیدمشتری مطمئن و قابل اعتمادی که هرگز تعهدات مالی خود را نکول نمی کند و در واقع مشکلی برای ریختن مبالغ بیشتر به کلاس های باشگاه بدون یک ضربه هم نخواهد داشت.
در تمام این موارد، استفاده فراگیر از موسیقی آن را بیشتر به یک عنصر مخرب تبدیل کرده است تا غنیسازی بازی یکشنبه. با وجود همه چیز اما از آن زمان زیبایی و عشق جهان را نجات خواهد دادهنگامی که آهنگی با صدای کامل از بلندگوهای استادیوم پخش میشود، گروههایی از هواداران آماده خواهند بود تا با همان لحنها یک همخوانی حمایتی یا شاید طعنهای مبتذل علیه یک هوادار حریف را بیان کنند و به هر کسی که گوش میدهد یادآوری کند که ورزشگاه، حداقل از این به بعد تا نسل بعدی، هرگز به طور کامل از قدیمی ترین اجزای خود تهی نخواهد شد: اشتیاق، خلاقیت، خودانگیختگی و چرا که نه، ابتذال واقعی.