عدم زمان استراحت ملی
لحظههای کاتارتیکی وجود دارد، برخی دیگر روشنکننده، برخی دیگر طوفانی، اما چیزی بیش از ابعاد کامل وجود ندارد. تعلیق زمان مثل تعطیلات تیم ملی اگر این به شدت درست نبود، تقریباً طعنه آمیز بود، نوعی همخوانی فانتوزیایی که در آن «نبرد ناو پوتمکین» به معنای انقیاد اوقات فراغت کارگر در برابر فرهنگ «کاذب» پرولتری بود. شکست تیم ملی یک حفره کیهانی است که ما بولیمیک های فوتبالی نمی توانیم آن را پر کنیم یا بر آن غلبه کنیم. و بنابراین اینجا، درست در وقفه قبلی، پاپ کورونا القا می کند که آماده است رسوایی ها را در همان لحظه ای که ما آسیب پذیرترین هستیم، آشکار کند.
لحظه ای که منتظرش هستیم احساس پوچی آنقدر زیاد بود که درگیر شخصیتی بودیم که هیچ اخلاقی برای بحث نداشت مینیما مورالیا حتی اگر آدورنو، مجبور به تبعید یا باتیاتو باشیم که با گذشت زمان مواجه شده ایم: «چقدر مرغ احمقی که بیهوده می جنگند. حداقل بی اخلاقی حداقل بی اخلاقی و بالاتر از همه، غرق در زباله های موسیقی. پرچم سفید روی پل در اهتزاز است.
در آغاز دهه 1990، مارک اوژ، انسانشناس فرانسوی، نظریه غیرمکانها را مطرح کرد، فضاهایی بدون عملکرد که توسط جامعه سرمایهداری هیپرتروفیک داده شده و تعلق به آنها، یا بهتر بگوییم، غیرممکن بود. برای اوجن، غیرمکانها فرودگاهها، ایستگاههای قطار، ایستگاههای مترو، مکانها بودند و نه فضاهایی که ایجاد روابط انسانی در آنها غیرممکن بود. الان در غیر وقت استراحت تیم ملی هستیم که عجله داریم اینجوری بنویسیم تا احساس غیبت نکنیم.. تا زمانی که رابطه ای ایجاد نکنید. در آن بازه زمانی، جونتولی مطمئناً کار بیهوده ای انجام خواهد داد که ما به آن وزن بی مورد خواهیم داد، مورینیو چیزی بحث برانگیز خواهد گفت و ماتزاری به ساعت نگاه می کند و سعی می کند بفهمد چقدر زمان باقی مانده تا دی لورنتیس تماس بگیرد (خیلی کم).
در همین بی زمان است که به احتمال زیاد رهایی بیچاره رودی اتفاق می افتد که اشتباه اصلی اش این بود که در یک دقیقه مانده به پایان همه چیز را از دست داد و شروع کننده وقفه ننگین بود. خیلی ها زحمت نوشتن را می کشند، اما بی سر و صدا یک نفر هفتمی باقی می ماند که به طور مفصل توضیح می دهد که ناپولی جدید ماتزاری چگونه خواهد بود. وقت استراحت تیم ملی یک افت شمرده است که باید زمان از دست رفته در آن مدیریت شود قبل از رفتن به گرداب بنابراین برای دستورهایی که برمر یک بسته شش تکه ای قاتل می دهد جا باز کنید، برای درس های آلمانی هری کین جا باز کنید و برای لیست پخش انگیزه Spotify آهنگ های Rafa Leao جا باز کنید.
بالاتر از همه بیایید کاندلا، دی بیاجیو و دی روسی را در تورنمنت پادل ویلا پامفیلی ببینیم. به ما هیجانی را در مورد ابرخودروهایی که کریستیانو رونالدو جمع آوری می کند یا لباس های امیلی راتایکوفسکی که همیشه حداقل یک گالری در هر روزنامه ای که به خود احترام می گذارد، اختصاص دهید. البته بدون فراموش کردن اشتیاق حیوانات خانگی ما به دوستان چهارپاشان. من در مورد همه اینها احساس فانتوزی می کنم و قبل از اینکه با نخود بر روی زانوهایم تنبیه شوم، فقط می خواهم یک چیز را فریاد بزنم: “وقفه تیم ملی یک مزخرف است.”