Share

روح حساسی که بوفون را بزرگ کرد

هنر، نقاب و افسردگی بزرگترین آنها.

وقتی یک نماد ورزشی صحنه را ترک می‌کند، منتقدان فراموش می‌کنند که یکی هستند و با خوشحالی به ستایش افسانه می‌پردازند. در مورد جانلوئیجی بوفون، نمی‌توان به گونه‌ای دیگر عمل کرد: شکل او با شکوه است. اما باز هم، هر چه ورزشکار بزرگتر باشد، جسارت بیشتری برای روزنامه نگار می خواهد تا با اندازه خود روبرو شود و تجربه خود را افزایش دهد. ما باید این کار را اینجا و اکنون انجام دهیم. بوفون بزرگ بود زیرا بیشتر از همه احساس کوچکی می کرد. او یک کفرگوی معمولی بود و هرگز از اعتراف در برابر خداوند دست برنداشت. او که در سن 17 سالگی یک کودک نابغه است، از دنبال کردن رویای خود دست برنداشته است (هر چند در عذاب) تا 45. کسانی هستند که یک ماه پیش او را به ادامه قمار برای پول متهم کردند. او قبول نکرد قرارداد یک ساله در عربستان به ارزش 30 میلیون در هر فصل.

جدا از کنایه، اعداد و ارقام هرگز به بوفون مربوط نمی شد. اول از همه، وجود Gigione اساساً بر اساس روح او است. شعله کوچک مقدسی که همه چیز را به حرکت در می آورد و هیچ چیز را خاموش نمی کند: “من اینجا هستم تا در مورد روح تو صحبت کنم.” بله، روح شما. شما یکی را دارید، باور کنید یا نه. اینگونه شروع می شود اعتراف به جایگاه بازیکنان در سال 2019، بوفون برای اولین بار به طور عمومی به تجربه افسردگی پرداخت. “در چند روز فرصت یک عمر دارید: اولین بازی خود را در سری آ با پارما. باید خونه بمونی و بخوابی و در عوض با یکی از دوستان بهاری به یک کلوپ شبانه می روید. فقط یک آبجو درسته؟ ولی بعد اغراق میکنی تو نقش مرد قوی رو بازی میکنی. این کاری است که معمولاً برای پوشاندن فشاری که حتی نمی دانید دارید انجام می دهید. به زودی جلوی کلوپ شبانه می ایستید و با یک افسر پلیس دعوا می کنید. لطفا ساکت باش و برو خونه

اما این درست است از این اشتباهات که بوفون، همانطور که خودش در جریان اعتراف اعتراف خواهد کرد، وجود خود را ساختار خواهد داد. از شوهر، پدر، کاپیتان.

هشتاد بار برای تیم ملی، بارها برای یوونتوس – باشگاهی که او از آن جدایی ناپذیر است و تبدیل به نماد محبوب و منفور شده است. دیگر پیروان شبه جزیره) در همان زمان. بوفون در طول دوران حرفه‌ای خود با پارما (جام ایتالیا، سوپرکاپ و جام یوفا، بین سال‌های 1998 تا 1999) قهرمان شد، تیمی که او اولین بازی خود را در سن 17 سالگی مقابل وه و میلان باجو و سایرین انجام داد. زمانی که نویو اسکالا، مدیر وقت دوکالی، شب قبل به او گفت که اولین بازی خود را در سری آ مقابل روسونری انجام خواهد داد، بوفون پاسخ داد: “مشکلی نیست”. فردای آن روز در حالی که هنوز یک پسر بچه است، یکی از به یاد ماندنی ترین بازی های تاریخ سری آ را خواهد داشت. او در ایتالیا 10 لیگ، 6 سوپرکاپ ایتالیا و 5 جام حذفی را با یوونتوس خواهد برد. او در پاری سن ژرمن فرانسه، همه چیز را در کشورش به دست آورد، اما رویای لیگ قهرمانان که آنقدر آرزو داشت و هرگز در دوران حرفه ای خود به آن نرسید، دوباره محقق نشد. او رهبر ایتالیا، قهرمان جهان در سال 2006 و به عنوان دروازه بان، رکورددار حضور در تیم ملی (176) و در سری آ (657) است. او همچنان رکورد شکست ناپذیری (974 دقیقه در فصل 2015/16) را در اختیار دارد.



تقریباً نامناسب به نظر می رسد که ما در اینجا بحثی را در مورد این موضوع باز کنیم، و بنابراین ما مسئولیت می پذیریم که از طرف خود صحبت کنیم: جانلوئیجی بوفون بزرگترین دروازه بان تاریخ فوتبال بود. و نه فقط به این دلیل که لوئیجی گارلاندو همچنان به نوشتن ادامه می دهد دفتر خاطراتکاسیاس، نویر و دیگرانی که او دید، تقریباً همگی مانند صنوبر در جاده‌ای کوهستانی از کنار او گذشتند.» بوفون بیشتر از آنچه نشان می‌دهد پنهان می‌کند. اما تنها زمانی که در اعماق وجودش کاوش می کنید، به اوج وجود او پی می برید. در واقع در ضرب المثل ها می خوانیم:تعالی انسان او را فروتن می کند و آن که در روح فروتن باشد به جلال می رسد» (29:13). بوفون تا زمانی که می‌دانست این اصل را تجسم می‌بخشد و در واقع می‌گوید: «پول، شهرت، شغل رویایی شما.» مطمئناً فکر می‌کنید: چه چیزی در مورد همه اینها می تواند خطرناک باشد؟? خب، این یک پارادوکس است. معنی آن چیست؟

«کسی که نمی ترسد به راحتی می تواند فراموش کند که ذهن دارد، روح دارد. اگر نیهیلیستی زندگی می کنیدفقط به فوتبال فکر می کنم روح شما شروع به پژمرده شدن خواهد کرد. با گذشت زمان، آنقدر افسرده می شوید که حتی نمی خواهید بلند شوید.

در پس این کلمات، عمق روحی نهفته است که اغلب در مورد بوفون نادیده گرفته شده است. قوی به همان اندازه که ضعیف است، مرد قوی با دستان بالا رفته و خیره کننده به هواداران پشت سرش خیره می شود و به پنالتی های هم تیمی هایش نگاه نمی کند زیرا به شجاعت کسانی که روی صندلی هستند اعتماد دارد. قوی نیست دادگاه عالی. هیچکس نیست. در این مرحله، ممکن است تعجب کنید که چگونه جیجی بوفون توانست از افسردگی خارج شود. در اینجا می توان انتظار داستانی دلخراش (سبک دله آلی) درباره سفر طولانی و طاقت فرسا را ​​داشت که او را قادر ساخت به زندگی بازگردد یا با آن زندگی کند. اصلا. بوفون از یکی صحبت می کند ظهور.

مارک شاگال، پیاده روی (1918)

او به خود 25 ساله اش می گوید: «داری به موزه می روی را روز خاص این مهم ترین تصمیم زندگی شما خواهد بود. اگر وارد این موزه نشوید و به عنوان یک فوتبالیست مانند سوپرمن به زندگی خود ادامه دهید، همچنان احساسات خود را در یک سلول حبس خواهید کرد و روح شما رو به زوال خواهد رفت. اما اگر به داخل آن بروید صدها نقاشی را در کنار آن خواهید دید شاگال. هیچکدام از اینها شما را تحت تاثیر قرار نمی دهد، به جز یکی: این پیاده روی نام دارد». این نقاشی به خوبی شناخته شده است و احساساتی که این بینش در بوفون برانگیخته است (عشق، خاطرات کودکی، شیرینی) مهمترین آنها در اینجا نیست.

ما باید بزرگی پذیرش بوفون را درک کنیم: نه درمان بود که او را نجات داد، نه عشق با یک زن، نه رستگاری ورزشی. این یک اثر هنری بود که – یک بار دیگر – به آن شهادت داد روح حساس و عمیق، ایجاد یک ورزشکار نمادین که در حال حاضر در فعالیت ورزشی کامل است. امروز که او فوتبال را ترک می کند، به سختی می توانیم رفتن او را هضم کنیم. ما که به دلیل سندرم بند ناف “توتیک” او را نیز مورد حمله قرار دادیم، کور بودیم: حق با کودک است و نباید احساسات او را قضاوت کرد. حتی زمانی که کودک بزرگ شده است.

You may also like...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *