آلبرت گودموندسون هرگز زمین نمی خورد
یک فوتبالیست فوق العاده و منحصر به فرد را کشف کنید.
که در سفر به مرکز زمین، ژول ورن ایسلند را سرزمینی بایر و خشن توصیف می کند. فقط چند توده پژمرده علف و چند توس کوتوله موفق به نفوذ در خزه و گل می شوند. پروفسور لیدنبروک و برادرزادهاش اکسل، آلمانیهایی از هامبورگ، سوار بر اسبهایشان میروند در حالی که هانس، راهنمای ایسلندی، با هوای یک نفر که از یک قدم زدن آرام لذت میبرد، با پای پیاده جلوتر از آنها راه میرود. با پیشرفت داستان، از دهانه یک آتشفشان خاموش، بین پلزیوسارها و غولها، این دو ماجراجو بارها در ناامیدی فرو میروند، در حالی که به نظر میرسد هانس همیشه بهترین راهحل را دارد.
جنوا پس از افتادن در گدازه های جوشان یک قهرمانی نامشخص و بی پایان سری B، خود را با نگرش مطمئن کسی نشان داد که می توانست بر هر چیزی غلبه کند اما به آن نیاز داشت. به یک ایسلندی بچسبید تا با موفقیت از آن بیرون بیایند. درست مانند آنچه در کتاب ورن اتفاق می افتد.
rossoblù Hans یک جوان 26 ساله با موهای بلوند خاکستری و کوتاهی نظامی، قد کمتر از 1.80 متر و با چشمانی درخشان است که به واقعیت نفوذ می کند تا به عمق آن نفوذ کند. او مفاهیم را با لبخندی شیواتر از کلمات خلاصه می کند.
پس از فرود آمدن به جنوا در فصل تاسف بار سقوط، در میان طوفانی که در راس آن طوفانی بود که می توان آن را در بازار نقل و انتقالات زمستانی فاجعه بار و الگوریتم محور خلاصه کرد که انتخاب معمایی الکساندر بلسین را ایجاد کرد. آلبرت گودموندسون بیش از یک قمارباز واقعیت مجازی بود. او که در شانزده سالگی به هلند آمد، مدتی در AZ آلکمار حضور داشت و نتایج عالی کسب می کرد. او همچنین مورد توجه تیم ملی خود بود.
برای اینکه ریسک حراجی صعودی نداشته باشد، یک میلیون و دو میلیون دستمزد دریافت کرد، اگرچه میتوانست تنها پس از شش ماه به صورت رایگان آزاد شود، اما خودیها خیلی زود او را به عنوان “بیش از حد سبک برای مقاومت در برابر تاثیر سریال” معرفی کردند. همانطور که پیش بینی تایید شد و همچنین فصل بعدی در سری B بهتر از این پیش نرفت.
اگرچه او تقریباً همیشه در ترکیب اصلی بازی می کرد، اما چیزی برای بلسین درست نبود و نتایج برای تیمی که با جاه طلبی قهرمانی شروع کرده بود به سادگی منزجر کننده بود. وارد واقعیتی جدید شدم، با یک مذاکره آنقدر سریع که حتی نتوانستم قبل از شروع زندگی در شهر جنوا اطلاعاتی در مورد آن پیدا کنم. گودموندسون وقتی رسید، تصمیم گرفته بود به شهر قدیمی نقل مکان کندبرخلاف بسیاری از همکارانی که ترجیح می دهند خود را در کلیساهای حومه شهر منزوی کنند. تصمیمی که برخلاف اصل بود و علیرغم نتایج در زمین، حسن نیت ایجاد کرد.
او در آوریل گذشته به مجله مد گفت: “اگر بتوانم دو دقیقه پیاده روی کنم تا یک قهوه بخورم، احساس می کنم بخشی از شهر هستم.” پمپ خروجی، گویی پیدا کردن یک نوار در فاصله ای دور از خانه در ایتالیا دشوار است. اما با وجود این ساده لوحی که منجر به عشق خاصی به او در میان جنواها شد، با آمدن جیلاردینو، گودموندسون توانست ویژگی های خود را به نمایش بگذارددر ابتدا فقط از طریق کامپیوتر قابل مشاهده است.
ایسلندی برای پیشرفت آزادتر بود، از موقعیت چپ میانه شروع کرد یا پشت سر مهاجم تنها – چه کودا، چه پوسکاس یا هر کس دیگری – جنگید که روی پشت ایسلندی می پرید و او را به اولین ارتقای فوری در تاریخ خود هدایت می کرد. از اواسط دسامبر تا اواسط مارس او بهترین کارنامه خود را نشان می دهد. اتفاقا ماه های سردتر.
پسر و نوه بازیکنان فوتبال – مادر و پدرش هر دو بینالمللی ایسلندی بودند و پدربزرگش هم – او نام خود را مدیون مولد این دودمان ورزشکاران است، یک حرفهای که در کشورش فوتبال فقط سرگرمی برای فیشر بود. اور – پدربزرگ آلبرت. همانطور که خود نوه او اعلام کرد “یکی از سه بازیکن قوی ایسلندی تمام دوران”. جمهوری، آلبرت پیر، “مروارید سفید”سابقه حضور در آرسنال، اما همچنین در میلان نوردال را دارد: یک گل در اولین بازی خود مقابل آتالانتا و در مجموع چهارده بازی کمی دیگر.
اندام بلند، با ظاهری نسبتاً شکننده. حکم خلاصه منتقدان ایتالیایی در دهه 1950، مشابه آنچه برای نوهاش در نظر گرفته شده بود، این بود: «ما باید او را در تماس با مدافعان کناری ایتالیا ببینیم». اما حتی اگر تیم جنوا سبک خاصی را با پدربزرگش به اشتراک بگذارد، مطمئناً او تنبل به نظر نمی رسد. در متر و هفتاد و شش او شامل است انفجاری که باعث می شود او به سختی عصبی شود.
انرژی متمرکز در یک قاب کوچک، شماره یازده جنوا را به بهترین سلاح خود در چابکی تبدیل می کند. اقدام معمول او با دریافت توپ در خط میانی و با پشت به دروازه آغاز می شود. او به چرخش خود ادامه می دهد و به سمت مدافع حریف می چرخد - حرکتی که به نظر می رسد از بسکتبال گرفته شده است، یکی دیگر از اشتیاق بزرگ او – و با سرعتی سریع پیش می رود. وقتی گودموندسون خوب شوت میکند، با یک شوت درونی خوب (یا یک سانتر با پای چپ، مانند جام ایتالیا مقابل مودنا) یا با پاس گل از پشت پس از از دست دادن حریف در حین دریبل زدن، کار را تمام میکند. در غیر این صورت هنوز از سکوها تشویق می شود زیرا او از سخت ترین تکل ها سرپیچی می کند و ایستاده می ماند. برق سبز از یک آتشفشان: همه چیز بسیار ایسلندی
او با یازده گل و پنج پاس گل در 36 بازی، یکی از بهترین های جنوا و احتمالاً در کل سری B بود. و اکنون بهترین قسمت از راه می رسد. برای اینکه او بتواند ویژگی هایی را که در لیگ نوجوانان در سری آ در حال انفجار است نشان دهد، این شرکت او را با یکی از پرسودترین خریدهای یک باشگاه کوچک و متوسط در جلسه نقل و انتقالاتی که به تازگی به پایان رسیده است، همراه کرد. کسی نیست جز مهاجم مرکزی که مانچینی برای تیم ملی ایتالیا در آرژانتین کشف کرد. پس از یک متخصص ترفیع مانند ماسیمو کودا، که پس از بنونتو و لچه نیز جنوا را به سری آ همراهی کرد تا با کلاسیک ترین “کار من اینجا تمام شد” خداحافظی کند، گودموندسون با متئو رتگی بومی کار خواهد کرد. بسیاری متقاعد شده اند که در “فراری” سرگرمی وجود خواهد داشت.
در کنار این بازیکن ایتالیایی-آرژانتینی بسیار پویا، که نه تنها دروازه را می بیند، بلکه یک جنگنده هجومی وحشی است که قادر به ایجاد فضا و پاکسازی توپ برای هم تیمی های خود است، گودموندسون می تواند با استفاده از سرعت و توانایی خود در لغزش بین آنها، از امتیازات استفاده کند. خطوط نوستالژیک ترین جنوائی ها قبلاً دو نفری را که موفقیت تیم را در دهه 1990 پایه گذاری کردند، به یاد می آورند: توماس اسکوهروی و “پاتو” آگیلرا از معماران اصلی پیروزی تاریخی آنفیلد در سال 1992 مقابل لیورپول بودند.. رویای یک موقعیت خوب در سمت چپ جدول چندان دست نیافتنی به نظر نمی رسد.
گودموندسون بین پاستا با پستو و فوکاچیا، که دوست دارد اما به خاطر رژیم ورزشیاش به ندرت میخورد، حتی شاهد تولد دومین دخترش در جنوا در ماه فوریه بود و حتی قویتر با شهری که به نظر میرسد برای او ساخته شده بود، ارتباط برقرار کرد. درباره ایسلندی ها هر چیزی می توان گفت جز اینکه دریا زیستگاه ایده آل آنها نیست. جنوائی ها به خاطر بسیار رازدار و گاهی بدخلق بودن شهرت بدی دارند، اما برای کسی که در کشوری با سه نفر در هر کیلومتر مربع به دنیا آمده است (در ایتالیا 196 نفر هستیم)، اندکی ذخیره سالم هرگز مشکلی ایجاد نخواهد کرد. این واقعیت که آلبرت همیشه ترجیح می داد چهره خندان خود را به عنوان یک گردشگر همیشگی نشان دهد و به راحتی هر فرصتی را برای معاشرت پذیرفت فقط به او اعتبار می بخشد.
آنها پنالتیزنان خوبی دارند، من باید کمی از آنها یاد بگیرم. اما این فقط من هستم، من همیشه سعی می کنم وارد عمل شوم نتیجه گرفتن“.
آلبرت گودموندسون الف جمهوری
پس از جشن گرفتن با تیم در اتوبوس روباز، گودموندسون در حال راه رفتن بود و یکی از هواداران روسوبلو از او پرسید که آیا دوست دارد با یک اسکوتر به خانه برود. “کلاه ایمنی داری؟آلبرت پرسید. و پس از دریافت پاسخ مثبت، لحظه ای به این موضوع فکر نکرد، داخل زین پرید و حتی از هوادار ناباور درخواست سلفی یادگاری کرد.
اما وقتی سری آ تازه شروع شده بود و جنوا شکست سنگینی را مقابل فیورنتینا متحمل شده بود، دوش سرد آمد: یک دختر او گزارش کرد یکی از اعضای تیم ملی به دلیل جرایم جنسی به پلیس ایسلند گزارش شد و اگرچه نام این فوتبالیست در ابتدا فیلتر نشده بود، اما خیلی زود به گودموندسون رسید. درهای تیم ملی برای دعوت های سپتامبر بسته شد، اما زمانی که این بازیکن اعلام بی گناهی کرد، جنوا و هوادارانش در کنار او قرار گرفتند.
موضوع پیچیده است و مطمئن نیست که گودموندسون تحت تأثیر قرار نگیرد، حتی در صورت رفع اتهامات، همانطور که در گذشته در مورد برخی از هم تیمی های ملی او اتفاق افتاده است. با این حال، به نظر نمی رسد عملکرد او در زمین فعلاً نشان دهنده نگرانی باشد.
اگر پس از آن – با غلبه بر هر مانعی با شتاب – داستان عشق بین جنوا و ایسلندی آن با موفقیت بزرگ در سری A ادامه یابد و این زوج با رتگی منفجر شوند، هیچ توهمی نداریم: به احتمال زیاد این اتفاق در پایان فصل خواهد افتاد. عرب یا انگلیسی باشید تا همه چیز را خراب کنید. وقتی داستان هایی مانند داستان گودموندسون به نظر می رسد بارقه ای از امید را برای انسانیت فوتبالیست ها ارائه می دهد، جزئیات رسوایی همیشه آشکار می شود که خیالات را به لجن واقعیت می کشاند. همان لجنی که پروفسور لیدنبروک و برادرزاده اش اکسل در سرزمین های یخی ایسلند از آن عبور کردند.. حتی در جاهایی که از دور شبیه بهشت به نظر می رسند، اتفاقات وحشتناکی رخ می دهد. حتی برای کسانی که تا روز قبل به نظرمان خوشبخت ترین آدم دنیا بودند.