پریمو کارنرا، قهرمان خوب ایتالیا
قوی ترین مرد دنیا را بشناسید
در 29 ژوئن 1967 او در Sequals خود درگذشت، جایی که در 25 اکتبر 1906 به عنوان Primo Carnera، کسی که تعریف شده بود به دنیا آمد. “قوی ترین مرد دنیا”. پسر جیووانا مازون و ایسیدورو سانته کارنرا، کارگر موزاییک، دوران کودکی او قبلاً با تغییرات فیزیکی خارقالعاده همراه بود، که همچنین نتیجه اختلال عملکرد هیپوفیز بود که ویژگیهای معمولی را برجسته کرد.آکرومگالیبا بزرگ شدن جمجمه و اندام های بدن.
در نه سالگی، پریمو قبلاً 1.50 متر قد داشت. در شانزده 1.90; وقتی به بلوغ رسید به i رسید قد 2.06 و 126 کیلوگرم وزن، دور گردن پنجاه سانت و سایز کفش پنجاه و دو.
در کوهپایه های اطراف Sequals شایعات و افسانه هایی در مورد این معجزه طبیعت منتشر شد، در مورد قدرت باورنکردنی او همراه با مهربانی شگفت انگیز قلب. و بله، چون پریمو، خوب، او واقعاً، با خوبی قلبی خاص افراد ساده و صمیمی، همیشه آماده کمک به دیگران در طغیان ناگهانی سخاوت بود. پس از چند سال تحصیل در دبستان، پریمو که چند کلمه ایتالیایی میدانست و فقط به گویش فریولی صحبت میکرد، پسر نجار شد در حالی که در اوقات فراغت کارهای عجیب و غریب دیگری انجام میداد و جیرههای سخاوتمندانه شیر و پولنتا دریافت میکرد که برای رضایت او لازم بود. گرسنگی سیری ناپذیر
دوران نوجوانی او با فقر شدید همراه بودکافی است بگوییم که او تنها پس از درآوردن یک جفت کفش از یک سرباز اتریشی که جسدش پیدا شده بود، توانست صاحب یک جفت کفش شود. پس از جنگ به فرانسه مهاجرت کرد. 29 ژوئن 1920 است: تاریخی که زمان زندگی او را مشخص می کند. کارنرا پس از ترک روستا، دوستانش و مهمتر از همه، مادر محبوبش که عشق عمیقی با او داشت، به جامعه ایتالیایی لومان پیوست، جایی که اقوامش در آنجا زندگی می کردند.
فراتر از کوه های آلپ، او به عنوان یک آجرپز کار می کرد، اما اندازه او، که مطمئناً مورد توجه قرار نگرفت، مورد توجه آدولف لدودال، صاحب یک کلبه پیاده روی قرار گرفت. لدودال او را متقاعد کرد که در ازای اتاق و تخته در نمایشگاهش شرکت کند. پریمو پذیرفت. همه چیز برای جلوگیری از شکستن سنگ ها از صبح تا عصر. در شهربازی، کارنرا به عنوان یک مرد قوی ظاهر شد، که آنهایی را که حاضر بودند امنیت فیزیکی خود را برای دویست فرانک به خطر بیندازند، به چالش کشید. در اصل یک نمایش عجیب و غریب. یا به بیان بهتر: یک “بازیگر سیرک”.
با لدودال ماس او با نام مستعار ژان «له وحشتناک» در شهرها رفت و آمد کرد و در این سفرهای طولانی تنها همراه او فاوکت بود، موتی که پریمو تمام وقت خود را با او گذراند. در یکی از این حضورها بود که کارنرا مورد توجه پل جونی قرار گرفت“Le grand Paul”، یک حرفه ای فروتن از حلقه که او را متقاعد کرد که نمایش های نمایشگاه را رها کند. Jounèe گزارش داد که لئون سی ایتالیایی، بوکسوری سابق که تبدیل به مدیر شده است. و سی عاقل، با دیدن یک منبع بالقوه سرمایه گذاری در غول ایتالیایی، تصمیم گرفت تا او را به یک بوکسور حرفه ای تبدیل کند، و این آغاز دوران درخشان بوکس کارنرا بود.
جلسات سخت ورزشگاه با سی هیکل شگفت انگیز اما خشن او را به تصویر می کشد، که پس از تمرینات سختی که در آن اصول اولیه بوکس را آموخت، در فرم کامل ظاهر شد. اولین مسابقات نسبتا دشوار با فرانتس دینر، مارسل نیلز و جک استنلی برگزار شد که همگی بدون تلاش بی مورد شکست خوردند. در لندن او در سالن موسیقی معروف الحمرا تبدیل به ستاره شد. کارنرا با دستمزد هزار پوندی به مدت دو هفته اجرا کرد و عاشق امیلیا، پیشخدمتی اهل سوهو شد که به معنای واقعی کلمه سرش را از دست داد و توانست با اختراع یک وعده عروسی شکسته، 4000 پوند از فریولیای ساده لوح بگیرد. . سپس بالاخره زمان امتحان کردن ماجراجویی در خارج از کشور فرا رسید.
کارنرا در آخرین روز سال در نیویورک فرود آمد 1929. دقیقا دو ماه از سقوط فاجعه بار بازار سهام وال استریت می گذشت که خانواده های بی شماری را به ورشکستگی کشاند و میلیون ها نفر را بیکار کرد.
در خاک آمریکا، لئون سی با بیل «برادوی» دافی، مدیر کلوپ شبانه و والتر فریدمن کار کرد. آنها هر دو متعلق به “اتحادیه کارگری”سازمان جنایی تحت کنترل مافیای یهودی و لاکی لوسیانو “کوزا نوسترا”. همه شرط بندی های ورزشی از دست آنها گذشت. می بینید، دافی و فریدمن با اولین ملاقات های کارنرا «همسانی» کردند و به اوج گیری او کمک کردند. همه چیز همیشه بدون اطلاع بوکسور فریولی اتفاق می افتاد که در ساده لوحی تقریباً کودکانه خود معتقد بود که شکست ناپذیر است. دیدار با جورج گادفری، پائولو اوزکودوم و جیم مالونی قبل از مسابقه نفرین شده انجام شد.
در 10 فوریه 1933، کارنرا در مبارزه خود برای عنوان رقیب قهرمانی سنگین وزن جهان، در نیمه نهایی با ارنی شاف دیدار کرد و در راند سیزدهم او را با ناک اوت شکست داد. چند ماه قبل، شاف پس از مبارزه وحشیانه با مکس بائر دچار آسیب مغزی غیرقابل برگشتی شده بود و دیگر اجازه ورود به رینگ را نداشت. پس از ناک اوتی که کارنا شاف به او وارد کرد برای چند دقیقه در بیمارستان به هوش آمد، و سپس برای همیشه به خواب بروید.
تصاویر در آن زمان نشان دهنده استیصال بوکسور ایتالیایی بود که پس از وارد کردن ضربه ناک اوت به حریف خود، از ترس آسیب جدی به بوکسور آلمانی سعی کرد کمک های اولیه را به بوکسور آلمانی ارائه دهد. برای مراسم تشییع جنازه، کارنرا یک تاج گل رز، بنفشه و ارکیده به ارتفاع 6 فوت فرستاد که همراه با پیامی تاثیرگذار بود. بوکسور فریولیایی در این مرحله فکر کرد دیگر هرگز پا در جایی نگذارید. او برای مدت طولانی توسط دوستانش دلداری میداد، اما چیزی که بسیار مهم بود، تلگرافی از لوسی بود: او مادر شاف بود که او را تشویق کرد تا حرفهاش را دنبال کند و ابراز همدردی و عدم رنجش خود را ابراز میکرد.
سرانجام در 29 ژوئن 1933، شانس بزرگ او به او رسید و بوکسور فریولیایی آن را از دست نداد. پریمو کارنرا با جک شارکی مدافع عنوان قهرمانی دیدار کردبوکسور وحشتناک با اصالت لیتوانیایی ملقب به “قاتل بوستون” در راند ششم او را با ناک اوت شکست داد و قهرمان سنگین وزن جهان شد، اولین ایتالیایی در تاریخ بوکس. به محض بازگشت به رختکن، بلافاصله تلگرافی به مادرش نوشت: «مامان همه چیز را مدیون تو هستم.» و با روحیهای جز فردگرایانه، اعلام کرد:
اما من نمی خواستم برای خودم برنده شوم برای دوسه و برای ایتالیا».
در تصور جمعی یک ملت، کارنرا به “قوی ترین مرد جهان”، بت توده ها تبدیل شد. و فاشیسم اثر خود را بر قهرمان گذاشتو او را به عنوان نماد تبلیغات خود برگزیدند. در 22 اکتبر همان سال، یک رویداد یک روزه در رم برگزار شد، جایی که Carnera از عنوان جدید خود در برابر آشنای قدیمی خود Uzcudum دفاع کرد. در پس زمینه میدان دی سینا که با بیش از 60000 نفر مشتاق پر شده بود، جشن رژیم، که قهرمان خود را با خم کردن عضلات خود برای دیدن جهانیان تجلیل کرد. در صحنه افتخار، بنیتو موسولینی شاهد پیروزی غول فریولیایی بر اسپانیایی در پایان پانزده راند سخت بود.
بعد از جمعیت در پیاتزا دی سینا، دوباره حلقه. و بار دیگر مدیسون نیویورک. این بار، شجاعت در برابر ماکس بائر تحریک کننده کافی نبود. کارنرا ده بار سرنگون شد و ده بار دوباره بلند شد. با این حال، ناک داون یازدهم مرگبار بود. 14 ژوئن 1934 بود. سپس در بوئنوس آیرس جنگید و در آنجا ویتوریو کامپولو، بت محلی را شکست داد. با این حال، در حال حاضر، حرفه او در حال افول بود و از دست دادن او در برابر ستاره نوظهور جو لوئیس در 25 ژوئن 1935 عملاً پایان ماجراجویی بوکس او بود.
بعد آمد هالیوود – کارنرا در هفده فیلم ظاهر شد، از آقای برادوی در سال 1931 تا هرکول و ملکه لیدیا در سال 1959 – بازگشت به ایتالیا، جنگ و ترس، اما واقعی. نه در رینگ، بلکه در خیابان، در یک صبح سرد سال 1944، زمانی که دادگاه بداهه او را به دلیل دوستی با موسولینی مجرم تشخیص داد و به سمت درختی هدایت کرد تا تیرباران شود. او در آخرین لحظه توسط رهبر پارتیزان ها با متقاعد شدن همسر قهرمان نجات یافت.
بعد دوباره آمریکا. و این مبارزه، کشتی که خیلی دوستش داشت و او را به یاد دوران لدودال و شهربازی انداخت. Carnera یک رنسانس واقعی را در کشتی تجربه کرد، کشتی آمریکایی. همچنین به لطف کمک عاقلانه همسرش که به عنوان نماینده او عمل می کرد، او توانست پولی را که مدیران حیله گر دوران بوکس او تقریباً به طور کامل از او دزدیده بودند به دست آورد. با پولی که از سال 1946 تا 1960 فراهم شد، سرانجام توانست به رویای خود جامه عمل بپوشاند: فرزندانش امبرتو و ماریا جووانا را قادر به تحصیل در ایالات متحده کند.
مشتها را گره میکنند، مشتها را دریافت میکنند. این بوکس است، این زندگی است. و من در زندگی ضربات زیادی خورده ام، خیلی… اما این کار را دوباره انجام می دهم، زیرا تمام ضرباتی که زده ام برای کمک به یادگیری فرزندانم بوده است.”
پریمو کارنرا
سپس Carnera همچنین موفق شد یک رستوران در Glandale کالیفرنیا افتتاح کند.اما بالاتر از همه، او سخاوت خود را نشان داد کمک های مالی متعدد برای سازمان های امدادی در ایتالیا. زمانی که به عرصه ورزشی بازگشت، در کشتی نیز قهرمان جهان شد. این در 18 فوریه 1957 در ملبورن اتفاق افتاد، جایی که او بت محلی را که خود را “کینگ کنگ” می نامید، شکست داد.
سپس تبلیغات و حضورهای تلویزیونی آمد: شرکت معروف او در نمایشی که ماریو ریوا میزبان آن بود. موسیقی داندر نقش غیر معمول خواننده. بالاخره بیماری. سیروز کبدی بی امان و تصمیم به بازگشت به ایتالیا برای مردن در دنباله های آن. روز پنجشنبه، 29 ژوئن (تاریخ برمیگردد)، 1967، هوا بسیار شدید بود. در ساعت 10:47 صبح، زنگها مرگ پریمو کارنرا را اعلام کردند. و نه فقط Sequals، بلکه کل کشور در سوگ مرگ آنها عزادار شدندقوی ترین مرد دنیااما هنوز قبل از او غول مهربان.